مهدیامهدیا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

من و دخترم مهدیا

بیا تا برات بگم که....

دخترم......             ای بهترین بهونه زندگیم...........                                                              بیا تا برات بگم که.............                    &n...
30 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

سلام به فرشته کوچک من سلام به تو و به دنیای شیرین کودکی ات سلام به پاکی فطری ات و سلام به تو با تمام خوبیهایت سلام به فرشته کوچک من سلام به تو و به دنیای شیرین کودکی ات سلام به پاکی فطری ات و سلام به تو با تمام خوبیهایت  نازنینم سفری در پیش است! سفر به دنیایی به نام زندگی! آری زمانی می رسد  که بایددنیای کودکی ات را  با تمام خاطرات شیرینش ترک کنی و در دنیای زندگی سرنوشت خود را رقم بزنی   به راستی که زندگی زیباست  شاید به شیرینی دوران کودکی نباشد اما زیباست  چون آمیزۀ زیبایی از سختیها و خوشیهاست و لازمۀ این  سفر توشه راهیست  تا در سختیه...
29 ارديبهشت 1393

به عشق دخترم

چقدر زود بزرگ میشوی؟برای چه این همه شتاب داری؟ برای من هیچ لذتی بالاتر از تماشای بالیدنت نیست.اما اینگونه که تو می روی میترسم به گرد پایت هم نرسم. میترسم از تو جا بمانم. روزهایی که میگذرند هرگز باز نمیگردند و روزهایی می آیند که من امروز برای آمدنشان لحظه شماری میکنم و فردا برای رفتنشان بی تابی خواهم کرد. من جرعه جرعه این لحظات ناب را سر میکشم.تورا دوست دارم بخاطر تمام زیباییهایی که از این دنیای نازیبا نشانم دادی. تورا دوست دارم بخاطر تمام لبخندهایی که بر لبانم نشاندی. تورا دوست دارم بخاطر تموم خنده هایی که با هم از ته دل سردادیم. تورا به هزاران دلیلی دوست دارم که مجال گفتنش نیست. ح...
28 ارديبهشت 1393

دل نامه من با دخترم

دخترم من دلنوازی میکنم با دو گیسوی تو بازی میکنم با خیالت توی صدها آسمان هم تاب بازی میکنم بر لب حوض خدا من آب بازی میکنم من کلاهی با کلاف عشق می بافم برایت سر پناهی با دو دوست خویش می سازم برایت گاه من شانه به مویت میزنم یکسره بوسه به رویت میزنم من به دست خویش شالی بافتم در خیالم روی تو انداختم تقدیم به دخترم مهدیا     ...
28 ارديبهشت 1393

کودک و خدا

گفتگو و درد و دل جالب و خواندنی یه کودک با خدای خود قبل از تولد............ پیشنهاد میکنم این مطلب رو بخونین حتما خوشتون میاد..... (متن در ادامه مطالب) کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی ، چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام . او از تو نگهداری خواهد کرد. اما کودک هنوز مطمئن نبود که می‌خواهد برود یا نه: اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند. خداوند لبخند زد: فرشته تو ...
27 ارديبهشت 1393

نصیحت مادرانه

دخترم ! در زندگی به هیچکس اعتماد نکن...!!! آینه با تمام یک رنگیش دست چپ و راست را به تو اشتباه نشان می دهد....!!! دخترم !   بخشش کن اما نگذار از تو سوء استفاده شود عشق بورز اما نگذار با قلبت بد رفتاری شود اعتماد کن اما ساده و زودباور نباش حرف دیگران را بشنو اما صدای خودت را از دست نده. اگر زمانی که صحبت میکنم حرفهایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و به حرفهایم گوش فرا ده، همانگونه که من در دوران کودکی به حرفهای تکراریت بارها و بارها با عشق گوش فرا دادم....   ...
26 ارديبهشت 1393

زندگی یعنی لبخند تو........

دخترم لبخند تو بهترین هدیه برای من است .............. وقتی می خندی، رنگها، شاد و سرزنده اند؛ وقتی می خندی، خورشید در پس لبخندت پیداست؛ وقتی می خندی، آسمانها، شرمگین درخشش چشمانت می شوند؛ وقتی می خندی، گلهای نیلوفر و یاس، برای شکفتن از یکدیگر سبقت می گیرند؛ وقتی می خندی، ابر اندوه، آسمان دل را ترک می کند، گویی هرگز نبوده است؛ وقتی می خندی، چکاوکان ضرباهنگی زیبا برای آواز خود می یابند: آهنگ دلنشین خنده ی تو! وقتی می خندی، نسیم و برگ، هماغوش هم، رقصی با نشاط را می آغازند؛ وقتی می خندی، تمام خاطرات شاد کودکی، در صدای خنده ات، زنده می شوند؛ وقتی می خندی، ثانیه ها در خوابند و زمان، اسیر لبخند توست؛...
24 ارديبهشت 1393